جدول جو
جدول جو

معنی کینه جویی - جستجوی لغت در جدول جو

کینه جویی
انتقام جویی، به دنبال انتقام بودن، انتقام گیری، کینه کشی، کینه توزی، کینه خوٰاهی
تصویری از کینه جویی
تصویر کینه جویی
فرهنگ فارسی عمید
کینه جویی(نَ / نِ)
کینه خواهی. (ناظم الاطباء). انتقام جویی. دشمنی:
عجب ناید ز خوبان تندخویی
چنان کز مهر گردون کینه جویی.
نظامی.
کینه جویی روش احسان نیست
هرکه احسان نکند انسان نیست.
جامی.
و رجوع به کینه جو و کین جویی شود
لغت نامه دهخدا
کینه جویی
انتقام جویی
تصویری از کینه جویی
تصویر کینه جویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کینه جو
تصویر کینه جو
انتقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینه خوٰاه، کینه کش، پرکین، کینه ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
انتقام جویی، به دنبال انتقام بودن، انتقام گیری، کینه خوٰاهی، کینه جویی، کینه کشی
فرهنگ فارسی عمید
کینه جویی، انتقامجویی، انتقام کشی، رجوع به کین جوی و کینه جویی شود، جنگ آوری، جنگ طلبی، جنگجویی، رجوع به کین جوی شود
لغت نامه دهخدا
انتقام خواهنده. انتقام طلب. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). انتقام جو. انتقام کشنده:
جز به مادندر نمانداین جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
چنان همچو کیخسرو کینه جوی
تو را بیش بود از کیان آبروی.
دقیقی.
منم پور آن نیکبخت آبتین
که ضحاک بگرفت ز ایران زمین
بکشتش به زاری و من کینه جوی
نهادم سوی تخت ضحاک روی.
فردوسی.
من اینک به مرو آمدم کینه جوی
نمانم به هیتالیان رنگ و بوی.
فردوسی.
به درگاه کاوس بنهاد روی
دو دیده پر از خون و دل کینه جوی.
فردوسی.
چو پیدا شود دشمنی کینه جوی
نهان هر زمان پرسی از کار اوی.
اسدی.
گر از هیچ سو دشمنی کینه جوی
تو را هست جایی به من بازگوی.
اسدی.
چو پیدا نیاری بدش کینه جوی
نهانی بدار و بپرداز از اوی.
اسدی.
فرعون روزگار ز من کینه جوی گشت
چون من به علم در کف موسی عصا شدم.
ناصرخسرو.
به قلب اندرون روسی کینه جوی
ز مهر سکندر شده سینه شوی.
نظامی.
روزی از آنجا که فلک راست، خوی
گشت ز بی مهریشان کینه جوی.
جامی.
، جنگجوی. رزمخواه:
چو برداشت پرده ز پیش آفتاب
برآمد سر کینه جویان ز خواب.
فردوسی.
به کشتی گرفتن نهادند روی
دو گرد سرافراز و دو کینه جوی.
فردوسی.
ندید از بزرگان کسی کینه جوی
که با او به روی اندر آرند روی.
فردوسی.
مگر شاه با لشکر کینه جوی
نهد سوی ایران بدین جنگ روی.
فردوسی.
چو گرد آورد مردم کینه جوی
بتابد ز پیمان و سوگنداوی.
فردوسی.
به دست خویش قضا را به سوی خویش کشد
هر آنکه جوید از آن شاه کینه جویان کین.
فرخی.
بدین سان نظاره دو شاه از دو روی
میان در دو لشکر به هم کینه جوی.
اسدی.
و رجوع به کین جو شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ وَ)
دشمنی و عداوت و بدخواهی. (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی کینه ور:
بی کینه وری سلاح بسته
چون گل به سلاح خویش خسته.
نظامی.
و رجوع به کینه ور شود، انتقام و تلافی بدیها. (ناظم الاطباء). و رجوع به کینه ور شود
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ / نِ)
عمل شستن کهنۀ اطفال. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حالت و چگونگی کهنه شوی. رجوع به کهنه شوی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
کین توزی. انتقام جویی. انتقام کشی:
خواری من زکینه توزی بخت
از عزیزان مهربان برخاست.
خاقانی.
و رجوع به کین توز شود
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ / نِ)
عزلت. (یادداشت مؤلف). گوشه گیری. دوری گزینی
لغت نامه دهخدا
بدخواهی، دشمنی، عناد، کین خواهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آشوبگری، بلواطلبی، جنگجویی، شورشگری، فتنه انگیزی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
ضغينةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
Spitefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
malveillance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
злоба
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
ความอาฆาตแค้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
rancor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
Boshaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
złośliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
کینہ توزی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
বিদ্বেষ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
kinyongo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
rencor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
意地悪さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
恶意
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
נְקִמָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
악의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
злобность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
द्वेषपूर्णता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
wraakzucht
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
malignità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کینه توزی
تصویر کینه توزی
kebencian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی